نوستالژی
سلام سلاممم من اومدم عمه بازم برگشته و میخواد هر از گاهی درباره پل پسرش بنویسه کسی که تنها امید و آرزوی عمس
بعد از مدتها یهویی یادم افتاد که بیام ی سری بزنم ببینم چه خبره
وقتی مطالب قبلی رو ی نگاهی انداختم کل خاطراتم زنده شدن ی جور نوستالژی بود واسم چیزایی که اون موقع برات نوشتم چقدر ذوق داشتم برای نوشتن اما امان از روزگار که ی جوری با آدم رفتار میکنه که کل ذوق شوقت رو میگیره و اصلا یجوری گرفتارت میکنه که نمیفهمی داری زندگی میکنی و چشم به هم میزنی از عمرت میگذره ..
قول نمیدم که هر روز بنویسم اما قول میدم که حداقل هفته ای یبار یا هر موقع که اتفاق قشنگی افتاد بیام و بنویسم تا وقتی بزرگتر شدی بیایی اینارو ببینی تا بدونی این حسی که بهت دارم ی حس تکرار نشدنی ....
دوست دارم پسر گلم دانیال عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی