دانیالدانیال، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

ღ دانیال عشق عمه جونش ღ

روزا شب شد و شبا روز شد

1390/1/28 21:16
نویسنده : عمه جون
817 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

شنام عشل عمه

همون موقع هم که به دنیا نیومده بودی خیلی بلا بودی مثل همین الان که از در و دیوار بالا میری دان دان عمه بگو چرا چونکه چند بار مامانیت که رفته بود سونوگرافی معلوم نشده بود که گل دختری niniweblog.comیا گل پسر niniweblog.comتا اینکه خانم دکتر مهربون گفته بود که از سرش معلومه که پسره niniweblog.comماه ها و ماه ها میگذشت و روزا شب میشد و شبا روز میشد و دانی کوشولو ما بزرگ و بزرگتر میشد هفته های آخر انقدر تکون تکون میخوردی صدات که میکردیم از خودت عکس العمل نشون میدادی و  دست و پاهاتو همش این ور و اون ور میکردی اظهار وجود میکردی قربونت برم. وقتی دستمو میذاشتم روی شیمک مامانی احساست میکردم دوست داشتم زودتر بیایی تا با تمام وجودم بغلت کنم تا حداقل یه نوک سوزن از احساساتم رو نسبت بهت نشون جوجو منniniweblog.com

اولین چیزی که واست خریدم یه فیل کوچولو پارچه ای آبی رنگ بود که وقتی دستشو فشار میدادی بوق بوق میکردش و یه ستاره که یه خرس کوچولو روش وصل بود و یه هلال ماه ازش آوریزن بود وقتی که میکشیدیش آهنگ لالایی میزد برات و مامان الهامت همش اونو میزد تا بشنوی عزیزدلم.. اینم عکسه اتاقت نفسم اوناهاش ببین آقا فیلو روی در کمدت آوریزونه و ستاره از در کمدت niniweblog.comدان دان عمه....

 

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آوا
28 فروردین 90 16:01
چه عمه خوبی!